باید راجع به زناشویی بنویسم. باید فکرهامو جمع کنم و بنوسیم که چطور همه چی به قهقرا میره... خراب میشه... متعفن و فاسد... بیتفاوت، سرد. دستکم باید سوالهامو بنویسم، اما حالا نه... حالا همه چی بهم ریخته و من گیج روبروشدن با واقعیتیام که میدونستماش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر