شاید از نوشتهای بود که توی گودر دیدم... کسی از عروس و دومادی میگفت که دیده، توی ماشین عروس، نیمه شب باهم سیگار میکشیدهاند و دختر راننده بوده... نه سیگارش و نه عروس راننده، بلکه فانتزی پشت قضیه برام جالب اومد... فانتزی آدمها همیشه موضوع جالبییه...
... نه! بر میگرده به قبل تر، زمانی که دخترک لباس عروسش رو اورد خونه ما... لباس عروسی بسیار زیبا، سرشونه های لخت، سنگ دوزی پر و پیمون توی نیمتنه و گلبرگهای ظریف توی دامن پفیش... اگرچه لباسهای عروس همه قشنگن حتی اگه فقیرانه و ارزون باشن... اما گیرایی لباس عروس برای من به خاطر همون فانتزییه که پشتشه...
با خودم فکر کردم چقدر موضوع جالبی میشه اگه که لباس عروس رو بپوشی و با دوست مذکری که نقش فانتزی لباس داماد رو بازی میکنه... راه بیفتی توی خیابون و دوست دیگهای هم که سر رشتهای از فیلم داره... فیلم بگیره و کارگردانی کنه... توی این بازی همه فانتزیهای خودمون و دیگران- تا اونجا که شنیدیم - رو فیلم بگیریم... و همین طور از ادمها وقتی به عروس و دوماد نیگا میکنن، همراه با اونا شادی میکنن، بوق میزنن...
یه فیلم عروسی واقعی از فانتزیهای کودکانه... فانتزی اول: فیلم سیاه و سفید باشه! دست کم عروس ش...
بهار اینجا، خیلی زیباست... یعنی رنگها در نهایت شفافیتن... از خاک تازه گلهای سنبل مانند بنفش و زرد در میآن و تو رشدشو نه فقط میبینی، بلکه حس میکنی. که خاک داره وا میشه، شاید هم درد میکشه، مگه نه اینکه زایش درد داره؟... میدونی که من عاشق زردم... هیچی مثل بهار، مثل لحظات زایش، مثل یه نوزاد، مثل لذتهای تن، منو یاد مرگ نمینداره... خاک بهار همیشه این حس رو برام داره که برم دراز بکشم توش، رو به آسمون... حس کنم دارم متولد میشم، یا شایدم... هرچی هس پشت به خاک و رو به آسمون که آبی یه و زرد.
دوستی میگفت روح آدمها بعد مرگ، توی تونلی سفری رو شروع میکنه... در انتهای تونل نوری هس... حین رفتن، زندگیهاشون مثل یه فیلم روی دیواره تونل تصویر میشه- چه خوب، همه ما حق داریم که ثبت و بازدیده بشیم، گیرم برای خودمون- ادمهای خوب، پروازی، سبک، سریع و لذتبخش دارن برای ناخوبها همه چی کش میاد... اما نور همیشه هس... برای همه هس...!
نمیدونم چرا اما منو یاد انیمیشنی میندازه از تلاش اسپرمها... دم زدنها، شنا و تلاش کردنشون... وقتی تن ادمهاشون خسته از لذت، اروم گرفته، اونها تلاش رو شروع میکنن... وقتی تنت اروم بگیره، روح توی تونل راه میافته، شنا میکنه به سمت نور...
دو تا امتحانم مونده... بهار خوبه و منم خوبم...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر