۲۴ تیر ۱۳۹۰

-477-

سفر سویس- کلیات-

اول رفتیم ژنو تا جایی‌که صد متر زیر زمین و توی یه کانال 27 کیلومتری در تمام ساعات شبانه‌روز الکترون‌ها و پروتون‌ها رو چهارنعل -با سرعت نور –می‌تازونند و وادارشون می‌کنن گاهی با هم تصادف کنن و توی هر بار تصادف یه بیگ بنگ کوچولو راه می‌ندازن و از انرژی ماده می‌سازن- آقای انیشتن چی می‌گف؟- رو، دیدیم. البته که حیرت‌انگیز بود. اما خب می‌دونی من یه کم از این همه علم و فیزیک می‌ترسم، گیرم که بیگ‌بنگ بزرگ 14 میلیون سال پیش بوده باشه، اما خب واسه من مثل فیلم‌های ترسناک می‌مونه. ترجیح می‌دم اصلن نبینم و ندونم.

و اما ژنو، زیبا و لوکس، گرون گرون گرون. البته کل سویس گرون بود، اما این شهر یه جوری انگار برای خرج کردن پول‌های زیاد طراحی شده بود.

هیچ نظری موجود نیست: