مستت میکند اندوه...
تاب سکوتم نبود... تمام شب، تا خوابم ببره، گشتم دونه دونه شعرها رو پیدا کردم و گذاشتم بخونند، برای من بخونن... محتاج صدا بودم... صدای دیگری... نه صدای خودم، نه صدای اشباح...
ارسال یک نظر
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر