۱ اردیبهشت ۱۳۹۲

-617-


باید بگم که خوش‌حالم. باید ثبت‌ش کنم. خوشحال از اتفاقی هنوز که هنوزه، بعد چند ماه، به یادش که می‌افتم و مرورش می‌کنم، درونم پر می‌شه از لبخند. توی فیلمه می‌گفت:« لبخند بزن. نه فقط با لب‌هات، بلکه حتی با جیگرت!».
گفتم باید جشن بگیرمش. به شیوه‌های مختلفی هنوز که هنوزه جشن می گیرمش. اما روش محبوب م این بود. عین فیلم‌ها: توی وان دراز کشیدم، شمع روشن کرده بودم و حتی شامپاین هم داشتم. شامپاین به همون خوبی بود که توی کتاب «دزیره» نوشته بود و من همیشه فکر می کردم اوه، چی باید باشه!!

دراز کشیده بودم و جیگرم حتی لبخند می زد.

هیچ نظری موجود نیست: