خب، گمونم دور جدید تیاتربینیهام شروع شد...
" من حرفی ندارم، دنبالشو نگیر" کمدی بدی نیس. تیاتر شامل دو تا اپیزود عمدهس که زندگی دو زوج همسایه رو نشون میده. اپیزود اول خیلی بهتر کار شده، هم از نظر نمایشنامه و هم از نظر بازیها. من بازی "آنیزه" رو دوس داشتم.
اما توی اپیزود دوم انگار همه چی خیلی ناشیانه طراحی و اجرا شد. بازیها اغراقامیز و نچسب... شوخیها بیمزه و خیلی واضح بندتنبونی... خلاصه انگار نه انگار که کل کار مال یه نفره...
با این همه، هنوز سر این حرفم هستم که –برای من- تیاتر همیشه خوب بوده... اون فضا، تاریکی کنار و نور وسط ش هنوز منو میگیره... میگیره...
پینوشت: چهارراه ولیعصر روبروی تیاتر شهر، کنار اون مغازه لوازم خونه فروشی سر نبش، یه بستنی فروشی هست، با کوپهای رنگبه رنگ، یه کم ترش مثل شاهتوت، یه کم تلخ مثل نسکافه و شیرین، با یه عالمه خامه و شکلات... خلاصه اینکه توی زمستون هم توصیه میشه...
۱ نظر:
چقدر دلم براي تاتر شهر و يه تاتر خوب تنگ شده. يه چيزي مثل "هي مرد گنده گريه نكن" كه آخرين تاتر توپي بود كه ديدم. دلم خوش بود به اينكه ميام تهران كار رحمانيان رو مي بينم كه مجوزش لغو شد. حيف!
ارسال یک نظر