بعضي وقتها حرفي ميزنند و از چشم آدم ميافتند... در ادامهش بيشتر كه حرف ميزنند، بيشتر از چشم ميافتند...
بعدش لابد تو انتظارشو نداشتي، انتظار اين حرفها و از چشم افتادنها رو نداشتي... يه جور غمگيني ميآد سراغ آدم... چسبناك... مثه بعد از ظهراي داغ، مرطوب و بدون كولر بابل...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر