ميم... حقوق خونده و به واسطه تجربياتش و همچنين كارش يه كم بيشتر از يه كم نسبت به ازدواج، قوانينش و همه موضوعات مربوط به اون بدبينه و گارد ميگيره، خلاصه اينكه گاهي اوقات من براي قانع كردنش به نگاه از يه زاويه ديگه حسابي ميرم بالاي منبر كه: ببين دخترجان... .
نكته اينه كه هر دفعه كه ميآد پيش ما يكي دو تا از پروندهها رو واسمون تعريف ميكنه... ديشب، دو تا از پرونده هاي جاري رو تعريف ميكرد:
اولي: يه آقايي- حالا نميدونم چجوري و رو چه حسابي- از خودش و زنش حين 3 ك3 فيلم ميگيره، البته جوري كه صورت خودش معلوم نيس! اما خانومه به صورت جامع و كامل پيداس!! حالا كه كارشون به دعوا كشيده خانومه رو تهديد كرده كه فيلم رو پخش ميكنه...
دومي: شوهره با چاقو گردن زنشو رو بريده، جوري كه نه تنها ردش مونده، بلكه حسابي گوشت هم آورده...
جالب اين كه جفت خانوما از "ميم..." ميپرسيدن كه آيا اميدي به بهبود روابطشون هست؟... طبعن اون كفري ميشه و دلايلشو واسه اينكه اميدي نيس و چه بهتر كه نيست، ميگه... يكي از خانوما شاكي ميشه و ميگه:" شما چقدر آدمو نااميد ميكنيد!"... لعنت به پاندورا* (اينو تازه از "و نيچه گريست" ياد گرفتم:))
***
ميدوني من به چي فكر ميكنم؟ من ميشينم شوهره رو تصور ميكنم، از اول اول اول، وقتي كه دختره رو ديده، خواستگاري و ازدواج، شروع زندگي دو تاييشون و و و... همشو با خودم تصور ميكنم...
اما هرچي فكر ميكنم، هرچي سعي ميكنم، نميفهمم چطور ميشه كه يه نفر به اينجا ميرسه؟ عين فيلماس با اين تفاوت كه فيلم نيس... خباثت مرد و حقارت زنه.
چه داستان ترسناك و غمگيني...
* پاندورا: در اسطورههای یونان، نخستین زن روی زمین است.
هفائستوس او را به دستور زئوس از آب و گِل ساخت تا پرومتئوس که با انسانها دوستی میکرد را مجازات کند. خدایان به او نعمتهای فراوانی بخشیدند؛ آفرودیته به او زیبایی بخشید، آپولو موسیقی، هرمس اعتقادات دینی و هر خدای المپین دیگری نیز به همین ترتیب هدیهای به پاندورا داد؛ از این رو در پایان هرمس نام پاندورا به معنی «تمام نعمتها» را روی او میگذارد. پرومتئوس او را از زئوس نپذیرفت، اما برادرش اپیمتئوس او را به همسری برگزید.
۱ نظر:
گفتن ميم خيلي واضح بود اگه ميخواستي مجهول بمونه.
ايران ما اينه ديگه، زناش ميميرن واسه مرداش...
ارسال یک نظر