عقدهها هميشه سرباز ميكنند. عقدهها جايي زير گلوي انسانها باد ميكنند و تا نتركند نقس نميتوانند بكشند. عقدهها، گرههاي كور و بازنشدني كودكي نيستند. گره تكه خوردههاي حسرت همه عمر هستند كه وقتي آن را در دهان مزه مزه ميكني لاي دندانها ميمانند و عفونت ميكنند. عفونت تمام بدن را فرا ميگيرد و آدمي را بر زمين ميزند.
آدمهاي مبهم- مجتبي سميعنژاد
۱ نظر:
و چه تعریف دقیق و کاملی بود از حسی که گلویت را فشار میدهد اما بغض نیست بلکه گره ایست که نه خودت بلکه دیگری بیرحمانه بر گلویت کاشته است ...
ارسال یک نظر