اتاق نوشتن
۲۷ بهمن ۱۳۸۹
-415-
در شهر، کسی زن غریبه را نمیشناخت... پستانهای زن هنوز شیر داشت.
شاید داستان...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر