اتاق نوشتن

۱۷ آبان ۱۳۹۰

-551-


«...وقتی یافتمت، دیوانه بودی... شعر، شعر، شعر می‌خواندی...»

واقعن دیوانه بوده وقتی پیداش کرده...

نوشته ... در ۸/۱۷/۱۳۹۰
برچسب‌ها: بخشی از یک شعر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

quotes Rooja likes


Goodreads Quotes

خونه های قبلی ...

  • وبلاگ دوم
  • وبلاگ اول

بايگانی وبلاگ

  • ◄  2015 (2)
    • ژانویهٔ (2)
  • ◄  2014 (4)
    • نوامبر (2)
    • آوریل (2)
  • ◄  2013 (17)
    • سپتامبر (2)
    • اوت (9)
    • ژوئن (2)
    • مهٔ (2)
    • آوریل (2)
  • ◄  2012 (15)
    • دسامبر (2)
    • نوامبر (1)
    • اکتبر (4)
    • سپتامبر (6)
    • ژانویهٔ (2)
  • ▼  2011 (102)
    • دسامبر (14)
    • نوامبر (7)
    • اکتبر (7)
    • سپتامبر (10)
    • اوت (11)
    • ژوئیهٔ (8)
    • ژوئن (6)
    • مهٔ (7)
    • آوریل (2)
    • مارس (9)
    • فوریهٔ (11)
    • ژانویهٔ (10)
  • ◄  2010 (106)
    • دسامبر (10)
    • نوامبر (12)
    • اکتبر (9)
    • سپتامبر (1)
    • اوت (11)
    • ژوئیهٔ (10)
    • ژوئن (10)
    • مهٔ (12)
    • آوریل (10)
    • مارس (4)
    • فوریهٔ (7)
    • ژانویهٔ (10)
  • ◄  2009 (94)
    • دسامبر (11)
    • نوامبر (20)
    • اکتبر (14)
    • سپتامبر (28)
    • اوت (21)

برچسب‌ها

  • روزانه
  • زنانه
  • برشی از یک کتاب
  • ثبت در تاریخ
  • ثبت در تاريخ
  • ... شايد داستان
  • آرزوها
  • رویابینی
  • بخشی از یک شعر
  • نيم نوشته ها
  • كوه و سفر
  • کار... کار... کار
  • یک تیاتر
  • سورچرونی
  • يك فيلم
  • یک فیلم
  • یک آهنگ
  • خاطرات خوابگاه
  • یک تیاتر،
زمینه پنجره عکس. با پشتیبانی Blogger.