۴ مرداد ۱۳۹۰

-485-

دیشب خواب بدی دیدم. برای من که یا خواب نمی‌بینم، یا خواب‌هام یادم نمی‌مونه و یا یه کابوس رو هر از چندگاهی- دیر به دیر- می‌بینم؛ خوابی با این تصاویر واضح عجیب و غریب بود... ماجرا از این قراره که توی خوابم، دختری که عزیزه برام، یه بند گریه می‌کرد و از مریضی عجیب و لاعلاجش می‌گفت که گمونش از رابطه‌ای که داشت گرفته بود. تب و لرز و کوفتگی و خستگی مداوم داشت و ازش خون می‌رفت. وقتی من توی خواب، حجم خون رو دیدم ترس برم داشت. خون مرده، سیاه و لخته شده. توی خواب اسم مریضی‌شو گفت و خوب به یادم موند: «تب سیاه»!

صبح دیر پاشدم از خواب، وقت میکروسکوپ داشتم، سریع رفتم و ظهر، یه ساعتی که برای ناهار اومدم خونه، این اسم رو جستجو کردم، عجیب این که بیماری با این نام وجود داره. البته نه با این منشا و نه با همه این علایم، اما وجود داره و من تا جایی که یادم می‌آد قبل از این، هرگز اسمی از این بیماری نشنیده بودم.

ته‌نوشت: تب سیاه بیماری انگلی است که از طریق نوعی پشه منتقل می‌شود و در صورتی که درمان نشود می‌تواند فرد مبتلا را بکشد و از علایم آن تب، ضعف، سستی و ورم طحال است.

هیچ نظری موجود نیست: