۳۱ شهریور ۱۳۸۸

-57-



دقیقن 60 روز دیگه امتحان دارم. (روز تولد تو دخترو!!!) و از طرفی توی شرکت به شدت سرم شلوغه، یعنی وقتی می‌گم به شدت، یعنی روی ش، د، ت تشدید بذار!!! (یعنی همین دو خط رو هم 20 دقیقه طول کشید تا نوشتم.) حالا غرض از نوشتن این مطالب اینه که من یه ضعف دارم (البته تا حالا فکر نمی‌کردم ضعف باشه) اونم اینه یه شرایطی باید فراهم باشه تا من مثلن درس بخونم یا روی کارم تمرکز کنم. مثلن برای درس خوندن چایی‌ام باید به راه باشه، خونه مرتب و تمیز و اروم باشه و... حالا فکرشو بکن توی این اوضاع سر شلوغی کار و محل کار و بعدشم خونه که هزارتا کار سر آدم ریخته، چنان استرسی بهم دست می‌ده که بعضی وقتا که روی میزم شلوغه یا خونه شلوغ و پلوغه گریه‌م می‌گیره! که البته گریه‌ هم می‌کنم. :) حالا دل و دماغ و فکر راحت و آسوده که این چندماه اخیر نداریم بماند!!!

خوبی همخونه‌ای که بره کلاس تی-‌ای اینه که می‌فهمم مثلن من روجا چند تا "بازی" مخرب دارم. یکی اش: "کامل باش" یعنی همیشه هرکاری رو باید عالی انجام بدم. این باید جوریه که ممکنه یه کار رو انجام ندم یا هی به تعویق بندازم تا مثلن بهترین بشه... اون یکی مرض " قوی باشه" انگار کره زمین نصف می‌شه اگه من بفهمم خدای نکرده دیگرون فکر می‌کنن من توی یه مورد ضعف دارم!!!

حالا با این بساط امتحانه رو بگو!!!