چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
گفتی اندر بن مویم سر نشتر میشد
آن نه می بود که دور از نظرت میخوردم
خون دل بود که از دیده به ساغر میشد
پست کردن نظر
هیچ نظری موجود نیست:
پست کردن نظر