۳ شهریور ۱۳۸۹

-311-


خب يه آقايي كه صداي بي‌حوصله‌اي داشت، ديروز زنگ زد از سفارت و گفت هفته بعد برم براي گرفتن ويزا...

جز از لحظات اول كه به تمام معنا خوشحال بودم، تموم بعدش آشوبي توي دلم افتاد كه بيا و ببين... حالا آخر هفته بايد بشينم با خودم خلوت كنم و يه چيزايي رو بيارم روي كاغذ بلكه از آشوب دلم كم شه... اگرچه پنج شنبه‌ بايد برم دندون عقلم رو بكشم و توي هفته ‌گذشته به هركي كه گفتم مي‌خوام دندون عقلمو بكشم، انواع و اقسام داستان‌هاي وحشتناك از فرايند دردناكي برام تعريف كردن كه از ده تا زايمان طبيعي و صد تا فيلم "اره" هم بدتر بوده... آخرش هم جواب قيافه ترسيده و چشاي گرد شده من اين بود كه: "ايشالا مال تو اينجوري نمي‌شه" !

۲ نظر:

ناشناس گفت...

مطمئن باشین کشیدن دندان عقل از خلال کردن دندانهای دیگر راحتتره.

... گفت...

يعني چي؟