۷ شهریور ۱۳۸۸

-21-


دی‌شب کابوس دیدم، از من بعیده! من که معمولن خواب نمی‌بینم از خواب پریدم!

از این به بعد خواب‌هامو می‌نویسم تا یادم بمونه. خواب می‌دیدم که توی خونه (پشت خونه‌ای مثل خونه محل) نشستیم خوب و خوش! یهو صدای انفجار می‌آد می‌ریم از پنجره جلوی خونه نیگا می‌کنیم. بشکه‌های 220 لیتری سم؟ منفجر و پرتاب می‌شدند. همه جا دود و آتیش...

ترسیده از خواب پریدم. آب خوردم، دستشویی رفتم. در رو چک کردم که بسته باشه. بچه‌ها خواب بودن ساعت پنج بود و چراغ آشپزخونه همسایه روبرو روشن بود و پنجره‌اش باز بود و باد پرده‌اش رو تکون می‌داد... بشکه 220 لیتری ندیدم.



هیچ نظری موجود نیست: